«هر که کتابی سازد و یا چیزی بر جایی نویسد لابد در دل کند که این سخن قومی فراستانند و قومی رد کنند و اگر نه چنین کند رنجور گردد و جمله کارها هم چنین است؛ حق و باطل از هر نوعی که باشد قومی فراستانند و قومی رد کنند؛ پس دل از گفت مردمان فارغ باید داشت و حق میباید گفت.»- شیخ احمد جامی، سراج السائرین.
«شما باید تجربه خود را ثبت کرده و منظم نمایید؛ از این طریق میتوانید برداشتهای خود را وارسی کرده و شخصیت خود را به عنوان یک متفکر شکل دهید. اما این مهم چطور به دست میآید؟ یک روش وبلاگ نویسی است»*- چارلز رایت میلز، تخیل جامعهشناختی.* البته جناب میلز از عنوان «file» استفاده میکند و
آرون شوارتز این جمله را با «blog» بهروز میکند.
پینوشت: دست به نوشتن یاری ندهد و دل را خموشی خوش ننشیند. به رسم «گهی زین به پشت و گهی پشت به زین» چندی دست در آتش و دل خرسند و اندیشه آشفته داشتم و گاهی نیز دست گزان و اندیشه هراسان دل افگاریدم. سیب من گویا چرخی دگر زده و نوبت آن رسیده که کیسهی دل گشوده چون فسونکاران بیمکان رسوایی را به آغوش کشم. نه شکیبِ گفت و شنود بیپایانِ پرگو مردمان دارم و نه توانم به همچشمی پوزه جنبم. چه همان به که کنم هر چه خود پسندم؛ که خودپسندم :)